یادداشت|برای رضای خدا کار کنید
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: سرلشکر شهید منصور ستاری بیست و نهم اردیبهشت ماه سال 1327 در روستای ولی آباد شهرستان قرچک دیده به جهان گشود. وی پس از اخذ دیپلم متوسطه، در سال 1346 وارد دانشکدة افسری شد و با درجة ستوان دومی در سال 1350 جهت طی دورة علمی کنترل رادار به کشور آمریکا اعزام شد. پس از گذراندن دوره یکساله، در سال 1351 به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد.
طرحها و برنامههایی که شهید ستاری ارائه میداد بسیار منطقی، عملی، کاربردی و مؤثر بود. از این رو در سال 1364 به عنوان معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی برگزیده شد و به علت لیاقت و کاردانی و شایستگی در بهمن ماه سال 1365 با درجة سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهده دار این مسئولیت بود. در عملیات خیبر وقتی در محاصره بمباران شیمیایی او ماسک خود را تقدیم به پیرمردی که راننده لودر بود کرد را همه به یاد دارند. براثر این اقدام وی تا زمان شهادت از شامه بویایی بی بهره شده بود و تا پایان عمر این موضوع را مخفی می کرد. و در تاریخ 1373/10/15 به خيل شهيداني پيوسته است كه همواره در فراق آنها مي سوخت. روح حماسي او از همان پهنه آسمان نيلگوني كه مأواي هميشگي او و يارانش بود به ملكوت اعلي عروج كرد تا در كنار امام و فرمانده خود آرام گيرد.
یادداشتی از شهید ستاری را در ادامه میخوانیم:
بهترین دوستانم کارگرند، بهترین دوستان و رفیقان من در نیروی هوایی پرسنل فنی و کارگر و سرباز می باشند، آنهایی که آن پایین کار فنی و تعمیراتی و پشتیانی عملیات ها را انجام می دهند. بحث فرماندهی و اینها نیست، من اینها را به هیچ وجه از خودم جدا نمیدانم، من از همینها هستم، من برای جای دیگری نیستم.
یکی از دلایلی که من فنی و کارگر و سربازم را دوست دارم این است که تمام آن کارهایی که خودم میکردم، با نگاه کردن به چهره اینها، تمام مشکلات و آن کارهای سخت آنها برای من تداعی و حس میشود.
اعتقاد دارم که اگر منم، منم در کار باشد، کار خدایی نیست و این طوری کار پیش نمیرود. خدای ناکرده اگر روزی انقلاب ما از مردم جدا شود، کارش تمام است.
انتهای پیام/